نویسنده جنگ و صلح:لئو تولستوی
کاسنی:تلخک
استوار شده:ثبوت
بی بند و بار:ول
از حواس پنج گانه:شنوایی
فن ها:فنون
عدد روستا:ده
شکوه و جلال:فر
سور:ولیمه
مداخله:دخالت
پاره ای از چیزی:شقه
اثر شهرنوش پارسی پور:طوبا و معنای شب
سرگرفتن معامله:جوش خوردن
از روی نوبت:نوبتی
نصف:نیم
شهر ایالات متحده:هونولولو
ورق زدن:تورق
خواربار فروش:بقال
نادانی:جاهلیت
کرسی:تخت
نمایاندن:نشان دادن
جد:نیا
طبقه:لایه
پرسش از مکان:کو
پرهیزگار:تقی
سلاح کاشتنی:مین
گلی خوشبو به رنگ های مختلف:سوسن
توانگر شدن:تمول
ماده منفجره قوی: تی ان تی
پیش غذا:دسر
ستایش:یشت
به او تهمت زده شده:متهم
بیم:هراس
باد خنک و ملایم:نسیم
مانند:چو
دوشاب:مت
پاک تر:اقدس
ضروری:واجب
از نام های خدا در قرآن:قیوم
خدای درویش:هو
از حروف الفبا:عین
جزیی از فعل:شناسه
همه موجودی و دارایی:هست و نیست
فلاکت و بدبختی:نکبت
داخل:رو
اندازه ندارد:بی حد
طبیعت:نهاد
از مراکز استان ها:زاهدان
یون منفی:آنیون
وزن موسیقی:ریتم
پیامبر مسیح:عیسی
پاسخ داده شده:مجاب
ریختن برف یا باران:بارش
بوی پشم سوخته:کز
درخت عرب:شجر
بسیار زیاد:قت و فراوان
نو:بدیع
وحشی:دد
جوانی:شباب
ظرف مرکب:امه
چیز:شی
پاره گریبان پیراهن:قب
لاغر:نحیف
افسون:اروند
مرجعیت:اجتهاد
برکنار کردن:عزل
واحد کت و شلوار:دست
پیمان بستن:عقد
کلمه دال بر افسوس:دردا
باز کردن روزه:فطر
مدت زندگانی:عمر
هدیه خبر خوش:مژدگانی
اشاره با چشم و آبرو:غمزه
ضمیر بیگانه:یو
باران تند و شدید:رگبار
الهه خورشید:رع
شهری در ترکمنستان:ماری
آشکارا:فاش
میخ چوبی یا فلزی:وتد
کفش چرخ دار:اسکیت
آزموده و خردمند:موقر
متدین:مومن
زادگاه:وطن
مخلوط کردن:سرشتن
ماده ظاهرا جامد:ژل
درخت بی بر و بی میوه:پد
ساکن و مقیم:ماندگار
کشور آسیایی:اردن
پوشش:ستر
زندگان:احیا
بسیار:بسا
از درندگان:ببر
جنگ:آورد
جرب:گری
گروه مسلح:گارد
بسیار و زیاد:فاحش
پایتخت آذربایجان:باکو
شخص:کس
از شهرهای اردبیل:گرمی
ابریشم خام نتابیده:کج
عظمت:کبریا
قصد کردن:نیت کردن
شهری در چین:تیانجین
ماهی هزار کیلویی:تن
شکستگی:کسر