آب دهان:تف
آموختن:یاد دادن
آن قدر:چندان
ابزار درو:داس
اثر مولیر:زنان دانشمند
اثری از جمال میرصادقی:دوالپا
از ادات تشبیه:سا
از سوره ها:هود
از سوره های قران:طه
از سیارات:زمین
از شهرهای گیلان:املش
از عناصر چهارگانه:آب
از ماه های سریانی:ایلول
از مصالح راه سازی:شن
با نظم و آراستگی:بسامان
بتون با میله آهنی:بتون آرمه
بر مرده گریستن:ندبه
برای سخن گفتن تر می کنند:لب
برخی از آن کوه
می سازند:کاه
بزرگوارتر:باشرف
بلندتر از تپه:کوه
بن آستین:ردن
به هوش باش:هان
بی رونقی:کسادی
بیکاره:لش
پالان چهارپا:جل
پاک کننده:زداینده
پراکنده ساختن:توزیع
پس گرفتن:استرداد
پنهان:سر به مهر
پول فلزی:سکه
پیچیدن کالاها برای فروش:بسته بندی
ترک خفیف استخوان:مو
تیروکسین ترشح می کند:تیرویید
تیشه بزرگ:تش
جدا شده:منفک
جست و خیز کننده:جهنده
چغندر پخته:لبو
چند مدرسه:مدارس
حرف دهن کجی:یی
حق الشرب:آب بها
حوصله انجام کاری را داشتن:حال داشتن
خرس عرب:دب
خلاص شده:رها
خوب رویی:وجاهت
خود این:همین
دانه خوشبو:هل
دوست و دمساز:الیف
دین داشتن:تدین
ذره باردار مثبت:آنیون
راس:سر
راندن مزاحم:دک
روی و رخساره:خد
زن با شوهر:همسر
سرو کوهی:ارسا
سوره مورچه:نمل
شایستگی و لیاقت:اهلیت
شگفت انگیز:حیرت آور
شهر آذبایجان غربی:نقده
شهر سیستان و بلوچستان:دلگان
شهر سیستان و بلوچستان:هیرمند
شهر کرمان:بم
شهری در اسپانیا:لاکرونیا
شهری در ایتالیا:ورونا
شکست دادن:هزم
ضمیر وزنی:من
طبل بزرگ:کوس
عامل شفا:دوا
عمل بریدن:برش
غروب شدن:افول
فرزند زاده:نوه
فن و طرز عمل:شگرد
فنا:نیستی
قطعه نازک و دراز فلزی:میله
گربه عرب:هر
گرد آمدن:تجمع
گروه:زمره
ماده ای در کودهای شیمیایی:اوره
مجموعه ابزارها:ابزار آلات
محلی در اشپزخانه:ظرفشویی
مرده:میت
مفهوم لطیف و دقیق:نکته
ملاح:ملوان
می تواند بدخیم با خوش خیم باشد:غده
نام ترکی:اد
نباید گنده تر از دهان برداشت:لقمه
نماهنگ:کلیپ
هرگز نه:لن
هوو:وسنی
وسایل:آلات
کارها:امور
کلاغ سیاه:زاغ
یار پت:مت