آب ویرانگر:سیلاب
آشکارا:علنی
آشکارتر:اظهر
آگهی تبلغاتی:رکلام
امیخته با طلا:زراندود
آنچه نوشته شده:نوشتار
آواز خوش:لحن
اثر ایوان تورگنیف:یک ماه در روستا
اثر غزاله علیزاده:تالارها
اثری از تقی مدرسی:یک لیا و تنهایی او
اجاق مخفی:فر
از اجزای هفت سین:سمنو
از انواع سلاح های سرد:پرتابی
از بین رفته:نابود
از جزایر ژاپن:یزو
از وری کار دیگری کاری را انجام دادن:تقلید
از سلاح های سرد:تبرزین
از محصولات ایران خوردو:سمند
افزون تر:بیشتر
امتناع ورزیدن:ابا داشتن
انبساط:گسترش
ابزدارنده:ناهی
بالا بردن:اعلا
بحث و گفتگو کردن:جدل کردن
بخار دهان:ها
بخشیدن:دادن
بدین معنی:یعنی
برهان ها:ادله
بسیار و فراوان:خیلی
بغل:بر
بند کردن:اسر
پایتخت غنا:اکرا
پرحرف:لفاظ
پرحرف:لفاظ
پرنده افسانه ای:سیمرغ
پسوند خورنده:گسار
تاج:افسر
تربیت کردن:تادیب
تلاش برای پیشی گرفتن از یکدیگر:رقابت
تیر پیکان دار:یب
جزا:پاداش
جهت غروب آفتاب:مغرب
جوشش آب:قل
چهارپایان:بهایم
چیز:شی
حالت نومیدی و نارضایتی:زدگی
حرف دوم یونانی:بتا
حیا:آزرم
خوب تر:بهتر
خوبی:نکویی
در عمل:عملا
دعوت شده:مدعو
دلایل آشکار:بینات
دومین:ثانویه
رهگذر:عابر
زبر و خشن:درشت
ساقه زیرزمینی برخی گیاهان:ریزوم
سبد گیاهی:زنبیل
سلاح:حربه
سوغات کرمانشاه:کاک
شلوار جین:لی
شهر رازی:ری
شهر سیستان و بلوچستان:فنوج
شیپور شکارچیان:بورو
صاحب:ذا
صبر زرد:الوا
عطر بستنی:وانیل
علاج:درمان
عمق:ژرفا
عنصر دست:ید
عین این:همین
فلز سفید مایل به قرمز:کبالت
گردش:دوران
گردش بیرون شهر:پیکنیک
گروهی از میوه های خشک:آجیل
گودال:آبکند
لایه نازک شکر روی تنقلات:شکرک
مامور اعدام:جلاد
مربوط به قوم:ملیت
مفرغ:برنز
نا استوار:لق
ناگهان:یهو
نگاه:نظر
نوع حکومت:رژیم
نوعی خوراک از گوشت:طاس کباب
نوعی غذا شبیه قلیه با تخم مرغ:یزدادی
نیرو:قدرت
هشدار ماشین:بوق
همزن:میکسر
همه را شامل می شود:هر
هوشیار:نبیل
ورزش رزمی چینی:ووشو
ورودی تصویر به کامپیوتر:اسکنر
کلمه ای که از زبانی وارد زبان دیگر شده:دخیل
کناره ها:اطراف
کوبیدن در:تق
کوفتن:زدن
یک دنده:لجبار